رقص شیطان

بنگر تماشای رقصی چنین

رقص شیطان

بنگر تماشای رقصی چنین

in neveshte az yeki az bozorgtarin metalbazaye rashte

aya khoda hast? tochi migi dost aziz nazaret chiye aya pishe khodet dallili dari ke  hast? age to dalil dari manam dalayeli daram ke mitonam begam khoda nist vali mitonam dalayeli biyaram ke khoda hast to khodaro chi mibini doste man ta halla  az khodet porsidi khoda chiye kojast ba kiye age hast chera nemibinish man nemikham in dalayelo biyaram ta sabet konam khoda nist faghat mikham behet sabet konam toii ke migi khoda hast chizi azash nemidoni faghat ba zaboonet migi hast aya to khoda ro ghabol dari?

age ghabolesh dari be tamom karayi ke gofte amal mikoni hala khodemonim chand bar tahala in kararo anjam dadi? age khodai bashe. motmaen bash be ma niyazi nadare karaye ma vase on sodi nadare hala toii ke migi khoda hast tahala vasash chi kar kardi .

 hala mikham ye jor dige bahat sohbat konam alan adamayi mese to kheyli ziyadan ke faghat  ba zaboneshon migan khoda hast fek kon 5/6 jameyate jahan khodaro ghabol daran va karaye khob anjam midan vali age vaghean injoriye chera har rooz ma darim be samte ye donyaye badtar pish mirim midoni doste man to alan ba har ensane be estelah khobi ke dost beshi bad az ye modat taghiyir mikone vali khodaii ke ke in adamye khob ghabolesh daran hich vaght taghiyir nemikone  chera in admaye khob ke khodeshoono khoda paras midoonan taghir mikonan        hala mikham ye chizi az sheytan barat begam  to ba harki doos beshi  bad az ye modat taghir mikone vali vaghti ba sheytan doost mishi one ke toro taghir mide  ye khorde fek kon bebin kojayi harfi nadaram in harafro nagoftam ke begam sheytan khobe ya khoda bade ya bar ax in harfaro goftam ta shayad be zendegit ye khorde fek konita shayad ba fek kardane tak tak shoma betonim donya ro avaz konim on donyaye khobi ke hamamon delemon mikhad be ommide on rooze khob ta bad

<NeFrIn>

Call Me When You're Sober

امروز با یه اهنگ توپ از اوانی سنس اومدم..

اسم اهنگ هست Call Me When You're Sober

امیدوارم خوشتون بیاد...

اهنگی است بسیار زیبا و قشنگ که ویدئوی باحالی هم داره...خداییش امی لی توی این ویدئو خیلی خوشگله... بهتون توصیه می کنم حتما ویدئوش رو ببینید...

گروه اوانی سنس گروه موفقی بوده تا به حال ...با اینکه سابقه ی چندانی نداره ..(گروه در سال ۱۹۹۸ شروع به ضبط اولین البوم کردند)...

امی لی در این شعر مخاطبش رو سرزنش می کنه و میگه که چرا هر وقت که مستی از من می خوای که بیام پیشت ... پس معلوم میشه که منو بخاطر خودم دوست نداری....

در مورد سبکشون هم بگم که سبکشون Alternative Metal هست که یه وقت با Nu Metal اون رو اشتباه نگیرید...

در ضمن با تشکر از همه ی دوستان که نظر دادند ... ولی نظرات خیلی کم هست ...لطفا منو از نقطه نظرات و پیشنهادتتون بی نصیب نگذارید ...

پس نظر بدهیدلطفا...

خوب دیگه بریم سراغ ترجمه ی شعر...

Call Me When You're Sober

وقتی با من صحبت کن که مست نیستی

Don't cry to me


جلوی من گریه نکن

If you loved me

اگه دوستم داشتی


You would be here with me

الان کنارم بودی


You want me

منو میخوای؟!

Come find me
بیا و پیدام کن

Make up your mind
تصمیمت رو بگیر


Should've let you fall

حتما باید سقوط کنی؟!


And lose it all

و همه چیزت رو از دست بدی


So maybe you can remember yourself

شاید اون موقع یادت بیاد که خودت کی بودی


Can't keep believing

 نمیتونم باور کنم


We're only deceiving ourselves

ما داریم همدیگرو گول می زنیم


And I'm sick of the lie

حالم دیگه از دروغ به هم می خوره


And you're too late
دیگه خیلی دیر شده

Couldn't take the blame

دیگه اشتباه نخواهم کرد


Sick with shame

پشیمانی منو  شرمنده کرده


Must be exhausting to lose your own game

وقتی بازی رو می بازیم بیشتر خسته میشیم


Selfishly hated

(معنیش رو نمیدونم)


No wonder you're jaded

ایندفعه نمی تونی نقش قربانیا رو بازی کنی

You can't play the victim this time

نمیتونی این بازی رو به نفع خودت تموم کنی


And you're too late

دیگه خیلی دیر شده

You never call me when you're sober

چرا وقتی مست نیستی باهام صحبت نمی کنی؟


You only want it 'cause it's over - It's over

این رابطه ی کثیف رو هنوزو می خوای ...ولی من دیگه نمی خوام

How could I have burned paradise

چطور تونستم بهشتمو به جهنم تبدیل کنم


How could I

چطور؟؟!


You were never mine

تو هیچ وقت مال من نبودی


خوب اینم از ترجمه ی شعر .. اگه غلطی توی ترجمه دیدید به بزرگواری خودتون ببخشید ...

Pantera

درود بر متالر ها...

امروز یک شعر بسیار زیبا از گروه پر آوازه پنترا واستون در نظر گرفتم .شعر بسیار زیبایست به طوری که من وقتی خواستم تر جمش کنم فکر نمی کردم به این قشنگی و پر محتوایی باشه ......امید وارم از خوندن این شعر لذت ببرید و نظرتون رو جلب کنه... یه شعر ضد جنگ به نام :

Revolution Is My Name

پنترا یه البوم داره که از همه ی البوماش زیبا تره اون البومشو من خیلی دوست دارم ... اسم اون آلبومVulgar Display Of Power isj......مخصوصا آهنگ walk  رو که یکی از آهنگای نامزد  برای تر جمه شدن بود ولی خوب به دلایلی این شعر رو ترجمه کردم .. این اهنگ هم یکی از قشنگ ترین اهنگ هایی هست که از البوم  Reinventing The Steel  که محصول سال 2000 گروه هست انتخاب کردم .. این البوم هم جزئ البوم های قوی گروه به حساب میاد...

Revolution Is  My Name 

اسم من انقلاب است

68 into the world born

68 داخل دنیا متولد شده


and the seventies ..  a breath after the war

بعد از 7 سال جنگ نفس راحتی است


Life was Confusin Because My Age

زندگی پر از اشتباه بود...زیرا در عصر من


Should My Eyes Open For tomorrow's Gains

 باید چشمانم به فردایی بهتر باز می شد


I cant help the way I Am

من نمی توانم به این مسیر کمک کنم چون من مثل شما اینجا هستم


There's no trust and there's no end

در اینجا ایمان نیست  هدف نیست


What Is My Name؟

اسم من چیست؟

It will never change

هرگز هم تغییر نخواهد کرد


so here it stays

پس برای همیشه اینجاست

Forever is my name

اسم من همیشگی است


From now on.. Can't look the other way

از حالا دیگر نمی توانم راه های دیگه رو ببینم

 

keep on mind and listen to what I Say

این را در ذهنت نگه دار گوش بده به انچه می گویم

take under wing all the ones who arelost

برو و زیر بال انانی که گمشده اند رو بگیر

build up around them and infinite the wall

دیوار را از دور  آن ها نابود ساز


Don't you know just who I Am

شما نمی دانید من کیستم


Take the hand of wisdom's friend

بگیر دستان انسان های دانش دوست را


What is my name?

اسم من چیست؟(ترجمه ی این قسمت خیلی دشوار بود!)


its time to change

زمان در حال تغییر و دگر گونی است

I cant stay the same

من نمی توانم یکسان بمانم


Revolution is my name

اسم من انقلاب است


It will never change

هر گز هم تغییر نخواهد کرد


so here it stays

بنا بر این انقلاب اینجا می ماند و ابدی است


forever is my name

اسم من جاودانه و همیشگیست

what is my name

اسم من چیست؟

forever

همیشگی و جاودانه

Revolution...

***انقلاب***

من که خیلی با تر جمش حال کردم امید وارم شما هم مثل من حالیده باشید...

دوستان لطف کرده بودند نظر داده بودند و گفتند که از گروه سیستم آو ا داون System Of A Down  ترجمه ی شعر بذارم...حالا من خودم چند تا اهنگ از سیستم رو برای ترجمه گلچین کردم که توی نظرات برام حتما بیان کنید که کدوم یکیش رو ترجمه کنم  .. این اهنگ ها عبارتند از:

1- Aerials

2-B.Y.O.B

3-Question

پس توی نظرات بگید که کدوم اهنگ رو ترجمه کنم ...

تا پست بعد به درود...

لینک دانلود این آهنگ:

pantera - Revolution Is My Name

System of a down

درود بر متالر ها...

امروز برای شما عزیزان یک شعر بسیار زیبا از سیستم آف ا داون رو می خوام ترجمه کنم و مطمئنم که شما حتما این آهنگ رو شنیدید و کلیپش رو هم دیدید که ماجرای اون پسره که با آدما فرق می کنه و قدرت خارق العاده ای داره ولی بازیچه ی دست انسان ها میشه و ...

در ضمن این رو هم عرض کنم که این آهنگ در خواستی است  و چون من به نظراتتون اهمیت    می دم این شعر رو ترجمه کردم  ... من یک جایی خوندم که که از سرژ تانکیان پرسیده بودند :  کدوم آهنگ رو بیشتر از همه ی اهنگاتون دوست دارید؟ سرژ  این آهنگ رو به عنوان بهترین اهنگ از نظر خودش انتخاب کرده بود...

تنها اهنگی که من واقعا خوشم اومد این آهنگ بود .. که از شعر ها و موزیک های دیگه ی سیستم  به مراتب قشنگ تره...

کلا گروه باحالیه ... من خودم سرژ تانکیان( خواننده گروه) رو بیشتر دوست دارم ... آهنگاش بیشتر شبیه راک هستند تا متال ولی خودم هنوز نفهمیدم سبکشون دقیقا چیه؟/؟

به قول بعضی ها::::ترجمه میکنیم::::


Life is a waterfall

زندگی مانند آبشاریست

we're one in the river

ما در رود خانه ای قرار داریم

and one again after the fall

و فردی جدید بعد از پائیز

swimming through the void

در میان پوچی ها غلت می زنیم و شنا می کنیم

we hear the word

و با شنیدن یک کلمه

we lose ourselves

 خودمان را از دست می دهیم

but we find it all....

 اما ما همه ی آن ها را پیدا می کنیم ( شاید درست ترش این باشه: اما ما در آخر به چه چیزی دست پیدا خوهیم کرد و دنبال چه چیزی هستیم؟)

cause we are the ones that want to play

به همین دلیل ما اشخاصی هستیم که دوست داریم بازیچه شویم

always want to go

و همیشه می خواهیم برویم

but you never want to stay

اما شما هرگز نمی خواهید از دست بدهید

and we are the ones that want to choose

ما اشخاصی هستیم که می خواهیم انتخاب کنیم
 
always want to play

می خواهیم  تایید کننده و حکم فرماباشیم

but you never want to lose

و شما هرگز دوست ندارید این ها را از دست بدهید

aerials, in the sky

آنتن های هوایی درآ سمان

when you lose small mind

هنگامی که شما این مغز کوچک را ازدست می دهید

you free your life

زندگی تان خالی و پوچ می شود (شاعر اینجا از تکنو لوژی های بشر مثل تلوزیون و ... انتقاد می کنه و می گه که اینها با عث از بین رفتن محبت و عشق و سایر ارزش های دیگر زندگی شده است)

life is a waterfall

زندگی مانند آبشاریست

then we turn around and put up our walls

ولی ما به دور خود می چرخیم و دیوار ها را می سازیم ( منظورش اینه که بین انسان ها فاصله افتاده )

we lose ourselve

ما خودمان را از دست داده ایم

but we find it all...

ولی فکر می کنیم که به همه چیز دست پیدا کردیم

aerials, so up high

آنتن های هوایی همچنان بالاتر می روند

when you free your eyes eternal prize

وقتی که شما خودتان را آزاد کنید چشما نتان  تا ابد ارزشمند و قیمتی می شوند

aerials, in the sky

آنتن های هوایی در آسمان

when you lose small mind

هنگامی که شما این مغز کو چک را از دست بدهید

you free your life

زندگی تان خالی و پوچ می شود...

حال کردید؟؟....

دفعه ی بعد می خوام تر تیب یه مصاحبه رو بدم .... می خوام مصاحبه ی Corey Taylor  را با      Ny Rock  تر جمه کنم...

البته شایدم جور نشد

تاببینیم چی میشه.

در ضمن کسائی که دوست دارن با این بنده حقیر بیشتر اشنا بشن یا از آپدیت های وبلاگ با خبر بشن این آی-دی رو اد کنند...

نظر یادتون نره

شیطان پرستی دینی

گرایشات شیطان پرستی دینی اغلب مشابه گرایشات شیطان پرستی فلسفی است، گرچه معمولاً پیش نیازی برای خود قائل می‌شوند و آن پیشنیاز اینست که شیطان پرست اول باید یک قانون ماوراء الطبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است که همه شیطانی هستند یا به‌وسیله شیطان شناخته می‌شوند. شیطانی که در گروه اخیر تعریف شده است می‌تواند تنها در ذهن یک شیطان پرست تعریف شود یا از یک دین (معمولاً قبل از مسیح) اقتباس شوند.

بسته به اینکه کدام نوع شیطان پرستی مد نظر باشد، خدا (یا خدایان) می‌توانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشئت گرفته شده اند، انواع معمول شیطان پرستی از خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهه‌های باستانی بین‌النهرینی و بعضا از الهه‌های رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس-خدای جنگ) اقتباس کرده اند. بقیه شیطان پرستان ادعای پرستش خدای اصلی را دارند ولی بیشتر شیطان پرستان می‌گویند خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیار قدیمی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید اولین خدایانی باشد که توسط انسان مورد پرستش قرار گرفته است (گرچه چنین ادعایی غیر قابل بررسی است)

مابقی گروه‌ها تعبیری سخت گیرانه تر از اینها را میپرستند: آنهایی که سیمای فرشتهٔ سقوط کرده از انجیل مسیحی را میپرستند، در حالی که بسیاری که آن را به عنوان شر، طبق تعریف کلیسای مسیحی، میپندارند. این گروه در مقابل آن را به عنوان محق و کسی که در مقابل خدا شورش کرده است قبول دارند. تمام این ادیان با هم وبا شیطان پرستان فلسفی مشترک هستند چرا که خود شخص را در اولویت اول قرار داده اند. این نظریه نیز معمولاً توسط کسانی که خدا را به دید شیطانی مینگرند (کسانی که دیده شده است اشخاص را به آزادی اندیشه تشویق می‌کنند و تلاش می‌کنند خود را به‌وسیله فلسفه‌هایی چون میجیک و فلسفه‌های مشابه "تمایل به قدرت" نیچه بالا بکشند) حمایت شده است. یک پند رایج شیطانی به این معلول اینست که: "هر خدای ارزشمندی بهتر است به جای یک برده پست و بخاک افتاده، یک شریک در قدرت خود داشته باشد."

یک مثال از این مطلب، شیطان ابراهیمی است، مانند ابلیسی که در کتاب تورات آمده است و بشریت را به چیدن میوه درخت شناخت خوب از بد تشویق می‌کند:" تو مطمئنا نمیمیری: چرا که خدا در همان روزی که این کار را کنی از آن خبر خواهد داشت، سپس چشمانت باز خواهد شد و شماها مانند خدا خواهید شد و خوب را از شر تشخیص خواهید داد". با این استفاده از این مفهوم، شیطان پرستان خود را بهتر از هر خدای دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب از بد میپندارند. از آنجا که این گروه از شیطان پرستان خود را بسیار قدیمی و قدیمی تر از بقیه می‌دانند، نام "شیطان پرستان سنتی" را بر خود گذاشته‌اند و به شیطان پرستان فلسفی، "شیطان پرستان معاصر" می‌‌گویند.

شرپرستان

این فرقه از شیطان پرستان، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط می‌شوند. این نوع شیطان پرستان معمولاً متهم هستند که به اعمالی از قبیل "خوردن نوزادان"، "کشتن گوسفندان"، "قربانی کردن دختران باکره" و "نفرت از مسیحیان" هستند. این طرز فکر در کتاب "مالیوس مالیفیکاروم" دسته بندی شده است.]کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا (1490) تالیف شد و در واقع هرگز به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت، کتاب حاوی مطالب خرافی از جن گیری و جادوگری و مطالبی از این دست است. ترجمه لغوی نام کتاب پتک جادوگران است

نقد شیطان پرستی

گرچه بیشتر نقدها از ناحیه ادیان بزرگ صورت میپذیرد، ولی بیشترین انتقادات به شیطان پرستی از طرف مسحیان شکل می‌گیرد. در این راستا مباحث سودمندی مطرح هستند.

این ادعا که شیطان پرستی به طور صرف یک دین و فلسفه است در کنار معنای ضد آن تعریف می‌شود که چه چیزی به عنوان ریاکاری، حماقت و خطاهای مسیر اصلی فلسفه‌ها و ادیان ضعیف عمل می‌کند. همچنین این مباحث ادراک معنی و طبیعت شیطان یا عبادت او را از ادبیاتی که معمولاً ضد شیطان است شکل گرفته است.

  • بسیاری از شیطان پرستان، شیطان را به عنوان یک نیروی سرکش معرفی می‌کنند. به هرحال آنها ادعا می‌کنند چنین هویتی بر مبنای قبول کردن اینکه شیطان موجودی یا قدرتی افضل است شکل می‌گیرد.حال گفته می‌شود با توجه به اینکه شیطان به عنوان موجودی شناخته می‌شود که با خداوند مخالفت می‌کند، در صورت قبول کردن او به عنوان راهنما، باید با خودش نیز مخالفت کرد. (تناقض)
  • عالمان مسیحی بر این باورند که نمی‌توان هرگز از شیطان طبعیت نکرد (هیچ کس معصوم نیست) چرا که آنها باور دارند شر انسانی یک تلاش بیفایده برای انجام دادن کارهای خوب است (به طور مثال، برای رستگاری یا کسب امنیت برای خود، حتی با این شرط که به دیگیران ضرر رساند). حتی کسانی که از فلسفه خوش پرستی طبعیت می‌کنند، تلاش می‌کنند چیزهایی که به عنوان خوبی فقط برای خودشان شناخته شده‌اند را بدست آورند. این فلسفه دانان ادعا می‌کنند نتیجه این فلسفه اگر با قوانین خداوندگار تطابق نداشته باشند، تنها رنج، سردرگمی، انزوا و نا امیدی به همراه خواهد داشت.
  • شیطان پرستی یک "سراب فلسفی" و "علم بیان سنگین" است. چرا که گفته می‌شود لاوی در استفاده از لغاط تبحر خواستی داشته است. شیطان پرستی یک طلسم کم ژرفای عقلانی از خدای ساخته شده توسط بشر است.
  • "انسان موجودی اجتماعی است و به انسان‌های دیگر احتیاج دارد". بعضی‌ها عقیده دارند شیطان پرستان درک اشتباهی از استقلال داشته‌اند و آن را به تنهایی تعبیر کرده اند. استقلال می‌تواند شما را قوی تر کند ولی این غیر ممکن است شما به تنهایی خدا باشید. آنها بر این باورند که اگر کسی خود را خدا معرفی کند و ضمن استفاده از لایق دانستن خود، می‌توان به عدم پذیرش حقیقت منجر شود.
  • یکی از نقدهای کاربردی تر شیطان پرستی اینست که ضمن این که شیطان پرستی معمولاً خود را به عنوان راه نجاتی برای توده‌های تسلیم شده مردم در مقابل دین‌های اصلی معرفی می‌کند، بر شایستگی‌های آنها در بی نیازی از دیگران و انزوا گرایی تاکید می‌کنند و انزوا گرایی می‌تواند به سوء استفاده‌های مختلفی ناشی شود – که معمولاً نیز چنین است. چرا که طبیعت انزواگرایانه شیطان معمولاً در بازخورد جوامع ناکارمد است. و برای جبران این خلا از قوانین ادیان سنتی استفاده کرده است.

فرقه‌های غیر شیطان پرستانه بسیاری از گروه‌ها به اشتباه به عنوان گروه‌های شیطان پرستی در نظر گرفته می‌شود.به طور کلی دو تعریف برای گروه‌های شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد:

  • هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیر طبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند، که معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد می‌کنند. و آن را منتسب به طبیعت "حقیقی" انسان مینامند.
  • گروه‌هایی که از دین مسحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند.

تعریف دوم، معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروه‌ها را شیطان پرست مینامنند. این بنیاد گرایان بیشتر دین‌های کافر جدید (مثلاً ویکا یا استرو) را با استفاده از این تعریف شیطان پرست مینامند.

طبق این تعریف به ندرت از دین‌هایی مانند اسلام و یهود و فرقه‌های مسیحیت به عنوان شیطان پرست تعبیر می‌شود. چنین گروه‌هایی که دین‌های گذشته را شیطان پرست بنامند بسیار کم است، مانند فرقه مورمون‌ها یا چند فرقه کوچک دیگر. البته شنیده شده است که بعضا کاتولیک ها، پروستان‌ها را نیز شیطان پرست نامیده‌اند و یا بالعکس ولی چنین خطابی خیلی به ندرت اتفاق می‌‌افتد.

حرکت دیگری که به اشتباه به عنوان شیطان پرست شناخته شده است، گروه‌های هوی متال موسیقی است. گرچه گروه‌هایی وجود دارند که به دلایلی چند از شبیه سازی‌های شیطانی استفاده می‌کنند ولی عمده گروه‌های متال/راک ارتباطی با یکی از انواع شیطان پرستی ندارند.

فلسفه شیطانی

شیطان در 9 جمله شیطانی منسب به لاوی خلاصه می‌شود:

  1. شیطان می‌گوید دست و دلبازی کردن بجای خساست.
  2. شیطان می‌گوید زندگی حیاتی بجای نقشه خیالی و موهومی روحانی
  3. شیطان می‌گوید دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود.
  4. شیطان می‌گوید محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان
  5. شیطان می‌گوید انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت ]اشاره به تعالیم مسیحیت که می‌گوید هرگاه برادی به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربه‌ای به طرف دیگر بزند[
  6. شیطان می‌گوید مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشام‌های غیر مادی
  7. شیطان می‌گوید انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه میروند، بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفت‌های روشنفکرانه، او را پست‌ترین حیوانات ساخته است.
  8. شیطان تمام آن چیزهایی که گناه شناخته می‌شوند را ارائه می‌دهد، چون که تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر می‌شوند.
  9. شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.

و در مقایسه با این جملات، لاوی 9 گناه شیطانی را نیز نام برده است: حماقت، ادعا و تظار، نفس گرایی (انتظار بازپس گرفتن از دیگران، آنچه به آنها داده اید)، خود را فریب دادن، پیروی از رسوم و عقاید دیگران، روشن بینی نا کافی، فراموش کردن ارتدکسی گذشته (به طور مثال، قبول کردن چیزی قدیمی در بسته بندی جدید، به عنوان نو)، غرور و افتخار بی حاصل (مانند غروری که هدف شخصی را از درون می‌‌پوساند) و کمبود محسنات ! یادداشت: Solipsism می‌تواند به یک طرز فکر معرفت‌شناسی منسب به دیسکارت نیز گفته شود، که در آن به افراد پیشنهاد می‌شود که تنها کسی هستند که می‌توانند وجود چیزی را تجربه کنند و هرچه دیگران می‌گویند تنها خیال و وهمی از تصورات خودشان است.

او (لاوی) سپس 11 قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامه‌ای اخلاقی نیست، ولی راهنمایی‌های کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده است:

  1. هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
  2. هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
  3. وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
  4. اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
  5. هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیده‌ای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
  6. هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
  7. اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هاید استفاده کرده‌ای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته هایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
  8. هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
  9. کودکان را آزار نده.
  10. حیوانات -غیر انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفته‌ای یا برای شکارشان.
  11. وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن

مقاله خلاصه شده از شیطان پرستی

شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک می‌‌دانند. شیطان پرستی را در گروه "راه چپ" مخالف با "راه راست" طبقه بندی می‌کنند. دست چپی‌ها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستی‌ها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگ‌تر بدست می‌‌آورند. لاوییان‌ها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند. آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته می‌شود و عموماً آنها را افرادی میشناسند که شیطان را به عنوان خدا پرستش می‌کنند.

شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی‌های موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایش‌های ادیان گذشته اجتناب می‌کنند و بیشتر گرایشات خودپرستانه دارند. به گونه‌ای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی می‌بینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون ماده‌گرایی و یا خودمحوری و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب می‌کنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان می‌دهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی می‌شوند